ılı اُتـآقـِِـ تــََنهـ♡ـآیـے وَِ آرامـِِشـ ılı
☂ゃاینـــجا اتاقــــ تنهایے آرامشــــ منـ(ــ تـاجر غـم)ـــــ اَستـــــــゃ☂
|
ستاره ها هیچ وقت از یاد آسمان نمیروند
بگذار قلب من آسمان باشد و یاد توستاره
شبیه کسی که از یک آدرس تنها پلاکش را میداند
در ازدحام آدم ها و خیابان ها
دنبال دستانت میگردم ...
در قحطی تو چه دل خوشی دارند !
بیهوده می آیند و می روند این نفسهای من …
تنها بی هوایی آدمی را خفه نمی کند ،
گاهی هوایی شدن آرام آرام بدون رو سیاهی خاموشت
می کند !
بیچاره مترسک …
سرتاسر سال از مزرعه محافظت میکرد
ولی با آغاز فصل سرما تنش هیزم کشاورز شد !
.
.
.
آری ، پاداش وفاداری جز این نیست !
ب سلامتے دختری ک عاشق شد...
ب سلامتے پسری ک عاشق شد....
پسری ک اندازه ی نگاهم ب عشقش خیانت نکرد..
سلامتےدختری ک هیچی کم نذاشت..
سلامتے عشق پاکشون...
سلامتے اون همه خاطرات و شیطنت ها و زیر بارون خیس شدن ها...
سلامتے دوستی ک زیراب پسرو ب دروغ زد...
سلامتے دختری ک حرف دوست مثل خواهرشو باور کرد...
سلامتے دختری ک بی خبر خطش خاموش شد...
سلامتے اون همه قسم هایی و دوستت دارمهایی هایی ک هیچوقت تحویل داده نشد...
سلامتے پسری ک هرچی قسم خورد اثری نداشت...
سلامتے دختری ک با چشم خیس ب پسر گفت ازت بدم میاد...
سلامتےروزی ک پسر دعوت شد ب جشن عقد دختر...
سلامتے اون شب..سلامتی اون دوستایی ک ب خاطر حال پسر بغض داشتن..
سلامتے اون خنده های زوری...
سلامتے عروسی ک ماه شده بود...
سلامتے عاقدی ک اومد...
سلامتے شناسنامه ها..
سلامتے زیر لفظی ک یکی دیگه داد...
سلامتے با اجازه بزرگترا..
سلامتے بله...
سلامتے بغض پسر...
سلامتے چشم خیس دوستان...
سلامتے اون حلقه ای ک جایگزین حلقه پسر شد..
سلامتے ماشین عروس...
سلامتے سستی زانو...
سلامتے شب و روزایی ک سخت گذشت...
سلامتے دوستی ک ب دختر گفت اون حرفو از رو حسادت گفته...
سلامتے دختری ک با تمام وجود گریه کرد...
سلامتے لحظه دیدار...
سلامتے شرم دختر..
سلامتے صبر پسر...
سلامتےقسمهایی ک پسر ب
دختر داد تا زندگیش خراب نشه..
سلامتے لحظه خدافظی...
سلامتے هق هق هایی ک پست شد تا دلی اروم شه
سلامتےهمه عاشقایی ک هیچوقت ب عشقشون نرسیدن...
یــسنا18
خدایا ...
مى خواهم اعتراف کنم !
خسته ام . . .
من امانت دار خوبى نیستم . . .
“ مرا ” از من بگیر . . .
مال خودت . . .
من نمى توانم نگهش دارم . . .
همه چیز را فروختم...
جز آن صندلی که جای تو بود...
شاید روزی که برمیگردی خسته باشی...
تازه میفهمم بازی های کودکی حکمت داشت زوووووووووو تمرین روزهای نفس گیر زندگی بود.......
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمیدرند به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند....... روحش شاد......
تفاهم به این معنی نیست که
هر چی رو که من دوست دارم تو هم دوست داشته باشی
بلکه تفاهم از سه تا * ت * تشکیل میشه :
تـــــوانایی تـــــــحمل تــــــفاوت ها
باتشکر ازDUYĞU ...
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “ دوستم داشته باش ” این یک قلم جنس را نداریم . . . تمام شد . . . من تعطیلم !
مات شدم
از رفتنت !!
هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست...
به سلامـتی کسی که نمی شناستت اما نوشته هاتو میخونه
تا از درونت با خبر بشه و زیرش لایک میزنه ونظرمیده
نه واسه اینکه خوشـش اومده…
واسه اینکه بهت بفهمونه که تنهـــــا نیستی…
بســـیـار مرا نامه ،ولی نامه بری نیست
خودم فراموشتـــ کرده ام
امـــا دلم گاه سراغتـــ را میگیرد
دلــــ استـــ دیـــگر عقــــل ندارد
بخـنــد
هــرچـنــد
غـمـگینــے
بـبخــش
هــرچـنـد
مـسکینـــے
فـرامـوش کــن
هــرچـنــد
دلــگیــــرے
زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...
بخنـــد
ببخــش
و فرامـوش کـــن
هــرچـنــد میدانم ...
آســـان نــیســـت...
مــ♥ـرآ بــه یـآد دآرے؟ همــآنـی اَم کـه هـر روز دستـــ♥ـآنم رآ می گرفتــی و می گفتــی با بقیــه فرق دآرمـ ـ.. هر لحظــه آرآم کنــآره گوشهــآیــم زمــزمــه می کردی "دوســتت دآرم" می گفتـی چه قــدر زیـ♥ـبـآ شـُـده امـ ـ امـا تا کسی را دیــدی کـه دستـآنش گرم تر از مــن اســت و زیبــآ تر چـــ♥ـه قــدر سریـع رهــآیــم کـردی آری... من بــرآیــ♥ــت عروسکــی بیش نبــودمـ ــ
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ♥♥♥ زندگی مــــعنای پیچیده ای نداره ... ♥♥♥ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ♥♥♥ همین که... ♥♥♥ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ♥♥♥ "تـــــــو " کنارم باشی ♥♥♥ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ♥♥♥ یعنی زندگی ♥♥♥ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﻋﻮﺿﯽ ﻫﺴﺘﯽ !!!
ﻭﻟﯽ ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﮔﻪ ﻗﻠـــــ ﺐ ﺁﺩﻣﺎ ﻫم
ﻭﺍﺳﻪ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻬﺶ ﭘﺴﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﯾﺎ ۱۲۳۴ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ۴ﺗﺎ صفر !
ایستاده ام ،
بگذار سرنوشت راهش را برود …
من همین جا کنار قولهایت ،
درست روبروی دوست داشتنت و
در عمق نبودنت محکم ایستاده ام !
لــحظاتی هســــــــــت که :
هیــــچ چیز این زندگی قانع ام نمی کند ؛
فقط و فقط نیاز به اندکـی تـــــــــــــ♥ـــــــو دارم ...
مسافر بی بدرقه من
اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم
باز به غیرت چشمانم که آبی پشت سرت ریختند !
وقتی دلم گرفت
لبخند می زنم به یاد کسی که
برای لبخندش بارها دلم گرفت ......
برای محبتش در شب های تنهایی ام نشستم....
برای نگاهش لحظه ها را شمردم.....
برای دیدنش ماهها نشستم....
برای دلتنگی هایم شب ها تا صبح ستاره شمردم ....
اما او .....
ولی من برایش در خلوت دعا کردم ......
در سکوتم سر بر دیوار گذاشتم ....
برای دامن پرمهرش به دیوار گفتم ....
ای دیوار ...
ای زمین...
تو بالین و دامن پر مهر او باش...
تاریخ عضویت: سه شنبه 18 شهریور 1393
هیچ وقت اگه تورو باکسے دیگه ببینم
حسودی نمیکنم. . .
آخه مامانم یادم داده
اسباب بازے هاموبدم بدبخت بیچاره ها!!!!!
مانند شیشه شکستم ...
آسان بود.....
ولی دیگر به من دست نزن...
این بار زخمی ات خواهم کرد....
ﮐــــــﺎﺵ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿــــــﺪﯼ ...
" ﺑــــــﯽ ﺗــــــﻮ ﻟﺤﻈﺎﺗــــــﻢ "
ﭼــــــﻪ ﺳﺨــــــﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﻧــــــﺪ ...
ﻭﻣــــــﻦ ﺑــــــﺮﺍﯼ " ﺩﻭﺑــــــﺎﺭﻩ ﺩﺍﺷﺘﻨــــــﺖ "
ﺑــــــﻪ " ﻣﻌﺠــــــﺰﻩ " ﺩﻝ ﺑﺴﺘــــــﻪ ﺍﻡ ............!
••●♥ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯿﻪ ♥●••
گـــاه می توانــــــــ تمامـــ زندگیـــ را در اغوشـ گرفتـــ
اگــــــــــــــــــ ــــ ــ ـــــــــــــــــر
تمامـــ زندگیتــــ یکـــــــ نفـــــر باشــد...
ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺗــــ♥ــﻮ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪ ﻭ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﯼ
ﺗـــ♥ـــﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ...
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﮐﻼﻣﻢ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...
ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻗﻠﺒﻢ ﻫﻢ ﺗﻮﯾــﯽ ...
بـِــﮧ سَـلـامـَتـﮯِ اونـایـﮯ ڪـﮧ مُـخـاطـَبِ خـاصـِشـون خـُداسـت
بـِــﮧ سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایﮯِ ڪـﮧ شـَبـا بـِــﮧ خـُـدا شـَب بـِخـیـر مـیـگـَن
سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایـﮯِِ ڪـﮧ صُـبـح بـایـادِخـُدا ازخـواب بیــدارمـیـشـَن
سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایـﮯِِ ڪـﮧ خـُدا هـَمـﮧ دارُ نـَدارِشــونـﮧ
بِـبـیـن مـَنـونـیـگـا ؟! آره ...
بـﮧ سـَلـامـَتـﮯِِ مَـن ، سـَلـامـَتـﮯِِِ تـــو ... ❤
بدتـــــــــرین حسه دنیـــــــــا اینه کـــــــــه
بـــــــــدونی کســـــــــی که دوســـــــــش داری
همـــــــــون انـــــــــدازه یکـی دیگه رو دوســـــــــت داره !
من بازمانده یک داستان پر دردم
همان یکی که همیشه بود
کنارِ یکی که هیچوقت نبود …
امروزبا ,بی توبودن گذشت
خوش به حال یادم
که همیشه باتوستــــ ...
سلامتی عشقم که
ی
روزی بهم میگفت بدون تو نمیتونم .....
با بغض بهم میگفت بری میمیرم.....
ولی روزی رسید که به من میگفت شما؟
به جا نمیارم......
سلامتی خودم که پاش موندم.....
میرفتم بیرون تا ببینمش ولی
از دور که میدیدمش
انگار خیلی حالش خوب بود
همونی که بهم میگفت واست میمیرم
حالا واسه کسه دیگه میمرد....
اشکام سرازیر میشد و میگفتم : متاسفم!!!
سلامتی عشقم که میگفت
وقتی میبینمت دلم میلرزه
از ته دل دوست دارم
حالا وقتی مارو میبینه
روشو برمیگردونه و میگه
حالم ازش بهم میخوره.......
سلامتی خودم
که به خاطرش از همه گذشتم
دور همرو خط کشیدم
بعد فهمیدم خودم خط خورده عشقمم......
سلامتی عشقم که بهم خیانت
ولی فکر کرد ما گاویم نمیفهمیم.
سلامتی خودم
که عشقمو با عشقش میدیدم
بغضم میترکید میگفتم
هی فلانی
کاش میتونستم فقط اندازه چند ثانیه
کوچیک جات باشم ....
عشقم دیگه سلامتیمون تموم شد
سلامتی عشقت که جامو گرفت......
سلامتی عشقت که منو به خاطرش ول کردی....
سلامتی عشقت....
سلامتی همه عشقای بی معرفت و نامرد.......
گرگی دست به خودکشی زد و
در وصیت نامه اش نوشت:
پوستم را بسوزانید
تا هیچوقت شغالی در ان نقش ما را بازی نکند
که نفرین بره ای پشت سرمان باشد!!!
سنگ،کاغذ،قیچی بازی میکردیم باهم
من سنگ آوردم کاغذ آورد مچالم کرد!
کاغذ آوردم او قیچی آورد بریدم!
قیچی آوردم سنگ آورد منو شکست!
و اینگونه مرا له کرد برید و شکست!
در تمام بازی،
نگاه من به او بود که چطور
برای خرد کردنم تلاش میکند
باشه عزیزم تو بردے…
هـــنوز هم صـــدقه هایـــم به نیـــت سلامتـــے توســــت...
هــے...؟
معشـــوقه ے من...
سلامتے...؟